کودکان ومیل جنسی
کودکان ومیل جنسی درآنها
با اجازه نویسنده محترم به این مطلب شکلکهایی اضافه شده جهت سرگرم شدن خواننده در حین خواندن مطلب.......
بسیاری از روانپزشکان معتقدند تمايلات جنسي از بدو تولد شروع ميشود و مکيدن پستان مادر را نيز جزو تجارب جنسي محسوب ميکنند. در برخي تحقيقات نيز توانايي ارگاسم در نوزادان پسر پنج ماهه و نوزادان دختر 9 ماهه گزارش شده است. اين تحقيقات به اين نکته اشاره کردهاند که مراحل ارگاسم در نوزادان پسر دقيقا مانند مردان بالغ است، منهاي توانايي انزال...
در اين دوره لازم است والدين و مراقبان کودک به نکات اساسي زير توجه نمايند:
* از هرگونه لمس و نوازش اندام تناسلي کودک خودداري نماييد.
* تماس دست با اندام تناسلي کودک و شيرخوار در هنگام تعويض پوشک يا شستشو و حتي حين حمام کردن او را به حداقل برسانيد.
* از انجام روابط زناشويي درساعات بيداري کودک و شيرخوار اجتناب کنيد که اين مساله در تعاليم ديني نيز به صورت ويژه مورد توجه قرار دارد و به آن تاکيد شده است.
در دوران خردسالي، تفاوتهاي کودکان از نظر جنسيتي بارزتر شده و نسبت به بازيهاي پسرانه يا دخترانه نمود پيدا ميکند. با شروع به رشد ذهني و عقلي، کودک به مرور نام نقاط مختلف بدن خود را ياد ميگيرد که لازم است در اين دوران آموختن صحيح اسامي اعضاي تناسلي توسط والدين به تنهايي يا به کمک مشاوران به جاي اسامي نامانوس مورد توجه و اهميت ويژه قرار گيرد.
به مرور با رشد کودک و آشنايي با محيط پيرامون و شناخت بيشتر نقاط مختلف بدن کودک درمييابد که لمس برخي نقاط بدن براي وي خوشايند است. برخي از کودکان در اين دوران ممکن است به اين لمس ادامه داده و حالت خودارضايي به خود بگيرند که حرکاتي مانند خوابيدن مکرر بر روي شکم و مالش خود به اشياء يا زمين يا اسباببازيها و عروسکها فرآيندي معمولي و گذرا تلقي ميشوند.
توجه والدين به اين موارد و جدا کردن اين موارد از ساير مواردي که عوامل گوناگون از جمله عفونتهاي ادراري و مشکلات تناسلي و پوستي موجب تحريک دستگاه تناسلي کودکان ميگردد، بسيار مهم تلقي ميشود.
هرچند سوالات بسياري در مورد علل اين رفتار کودکان همچنان بيپاسخ مانده ولي مسلم است که اين پديده در اين سنين موقت است و نياز به اقدام خاصي ندارد. هرچند لازم است زمينههاي مذهبي و فرهنگي خانواده مورد توجه قرار گيرد ولي والدين بايد از رفتارهاي خشن و ترساننده در اين مورد بپرهيزند زيرا ممکن است کودک را به ساير فعاليتهاي مضر وادار کند. به زبان کودکانه بايد به وي آموخت که اين رفتار مورد پسند نبوده و نبايد به تکرار آن اقدام کند. اين مساله بايد در محيطي آرام و بدون ترس به کودک منتقل شود.
مشغول کردن کودک به ساير فعاليتها و منحرف کردن حواس بچه از اين رفتار و ايجاد زمينه براي ساير فعاليتهاي مفيد ميتواند در ترک اين عادت در کودکان مفيد فايده باشد. با این حال در صورتی که در کودکان به نوعی متوجه خودارضائی شدید حتماً با روانپزشک مشورت نمائید.
نویسنده:ح.رستمیان
انسان موجودی است بسیار پیچیده.یکی از مهمترین دلایل این پیچیدگی وجود بعد روحی و روانی در این موجود دوپاست.آنچه که هنوز یکی از اسرارآمیز ترین مسایل بشری است درک تفاوت های موجود میان جنس نر و ماده است.صرفنظر از تفاوت های مادی میان جنس نر و ماده که تقریباً در تمامی موجودات نامی(زنده و رشد کننده)به وضوح قابل مشاهده است،پیچیدگی های روانی ناشی از این تفاوت هاست که سال ها ذهن اندیشمندان و دانشمندان انسان شناس،روان شناس،جامعه شناس و ...را به خود مشغول ساخته است.با پیچیده تر شدن روابط انسانی ناشی از مدرنیته و گسترش تفکر اومانیسم،بالأخص پس از رنسانس و انقلاب صنعتی و متعاقب آن مطرح شدن نظریاتی در زمینه ی مسایل جنسی از سوی برخی دانشمندان چون فروید در اروپا،که دارای پیامدهای بسیاری(اعم از مثبت و منفی) در زمینه ی تمایلات جنسی بود،مطالعات بسیاری بر روی این غریزه_ به زعم نگارنده ی این سطور موهبت الهی _ صورت گرفت.اما آنچه که حاصل آن بود نظریات بعضاً متناقضی بود که گاهی این تناقضات مبنایی بوده و هست.
آن چه را که نمی توان کتمان کرد وجود این میل در وجود انسان و انسان نیز مخلوق ذات اقدس حضرت باریتعالی است.آنکه هر آنچه را که می آفریند آگاهانه و حکیمانه است،اگرچه عقل و وهم را توان درک آن نباشد.ما در این مقال درصدد نقد نظرات دانشمندان در این خصوص نیستیم.چرا که اولاً نیاز به مطالعات فراوان و بعضاً مطالعات میدانی برای نقد است،و ثانیاً در تخصص ما نیست.آنچه که مد نظر ماست نگاهی به این مسأله از دید یک انسان است.قبل از ورود به بحث یاد آور می شوم که این نوشتار نه از جانب یک متخصص،بلکه به وسیله ی یک انسان مسلمان رشد یافته در محیط اسلامی که مدت های مدیدی بر روی این مسأله فکر کرده و بعضاً مطالعات و مشاهداتی نیز داشته است مطرح می شود.فلذا نوشتار حاضر فاقد هرگونه ارزش علمی بوده و صرفاً منعکس کننده ی نظر نگارنده است.
اساسی ترین سؤالی که ممکن است برای هر شخص در آستانه ی بلوغ و حتی یک انسان بالغ مطرح شود آن است که آیا تمایل جنسی یک تابو و نمایانگر زشتی و پلیدی است؟سؤالی که گاه تا پایان عمر انسان را با خود درگیر می کند.این مسأله مخصوصاً در جوامع دارای ایدئولوژی مذهبی نمود بیشتری دارد.چرا که از یک طرف این میلی است که وجود دارد و از طرفی دیگر جامعه ی مذهبی دائماً آن را مسکوت گذاشته و تا حد ممکن به آرامی از کنار آن می گذرد.(بگذریم که برخی جوامع حتی آن را نفی می کنند.مانند برخی از مذاهب مسیحی که ازدواج روحانیان را ممنوع می دانند)این تناقضات غریزی و اجتماعی همواره انسان را بر سر دو راهی می گذارد که اصولاً چه نگرشی را باید نسبت به میل جنسی اتخاذ کرد؟روشن ترین نمونه ی این سردرگمی ها در جامعه ی ایران به وضوح قابل مشاهده است.همه ی خوانندگان این مطلب یا دوران بلوغ را گذرانده اند،یا در سنین بلوغ هستند،یا در سنین پایینتر هستند که با توجه به فراگیر شدن استفاده از دانش کامپیوتر و اینترنت در سنین مختلف و ذکاوت کودکان عصر تکنولوژی بعید نیست که کودکان زیر سن بلوغ نیز از خوانندگان این مطلب باشند که قطعاً در آینده با پدیده ی بلوغ رو به رو خواهند شد.کسانی که دوران بلوغ را طی کرده اند به خوبی به یاد دارند که با چه حجم انبوهی از سؤالات در خصوص مسایل جنسی رو به رو بودند که مرجعی برای پاسخگویی نمی یافتند.تمامی پسرها و دختر ها ی ایرانی به نوعی با این مشکل با شدت و ضعف متفاوت مواجه اند.سؤالات بحقی که برای یافتن پاسخ آن به مراجع غیر مطمئن مراجعه می نمایند که خود بستر ساز انواع انحرافات و کجروی هاست.بسیاری از اطلاعات جنسی دختران و پسران ایرانی یا از طریق دوستان خود در مدرسه،یا همسن های خود در فامیل و یا از طریق ماهواره،اینترنت،فیلم ها،عکس ها،داستان های جنسی و ... به دست می آید.اخیراً با گسترش پدیده ای جدید به نام بلوتوث دستیابی به این مسایل بسیار سهل تر از گذشته شده که غفلت و بی توجهی خانواده ها در کنترل کودکان و نوجوانان خود به شیوع این مسأله دامن زده است.آنچه که باید بدان توجه داشت آن است که این مراجع کسب اطلاعات جنسی مراجع غیر مطمئنی است.به 3 دلیل می توان به این مراجع ایراد وارد کرد.1-اطلاعاتی که از این طرق به نو بالغ ارائه می شود در بسیاری از موارد ناقص و حتی نادرست است.2-به دلیل فقدان نظارت والدین یا اولیای مدرسه یا دست اندرکاران امور تربیتی در اجتماع بر روی این مسأله امکان بروز انحرافات اخلاقی و حتی سوءاستفاده های جنسی از نوبالغان وجود دارد.به گونه ای که بسیاری از تجاوزات جنسی به نوجوانان به دنبال تلاش برای دریافت پاسخ به سؤالات جنسی خود صورت می گیرد.3-به دلیل نبود نظارت،بسیاری از اطلاعاتی که فراتر از سن و گنجایش روحی کودک یا نوجوان است به او ارائه می شود که پیامد های منفی بسیاری را به دنبال دارد.کودکی که تازه پا به سن بلوغ گذاشته و شاید 12 سالگی را نیز پشت سر ننهاده است،وقتی با ریزترین جزئیات اندام های تناسلی زن و مرد و انواع شیوه های آمیزشی که بسیاری از آن ها انحرافی است و صرفاً از سوی بیماران روحی صورت می گیرد مواجه می شود،و در این میان هیچ کس برای راهنمایی و پاسخگویی به سؤالات او وجود ندارد،چگونه با این پدیده برخورد می کند؟کودکی که در این بستر رشد کرده و به جای دریافت اطلاعات صحیح صحنه های نمایش داده شده را به عنوان اصول صحیح می پذیرد چگونه در آینده خواهد توانست خود را با اصول اخلاقی سازگار نماید؟چنین کودکی که در اوج دوران هیجانات و لذت های جنسی است،آیا در صدد ارضای خود به طریقی که آموخته است بر نمی آید؟کودکی که در معرض حجم انبوهی از اطلاعات جنسی از سوی مراجع غیر مطمئن قرار می گیرد که هر کدام آن ها بر شدت تحریکات جنسی او می افزاید چگونه باید خود را با شرایط پیش آمده وفق دهد؟آیا داستان آن کودک تهرانی که عاشق مادر دوست خود می شود و داستان عشق خود را با مادرش در میان می گذارد و مادر به جای حل مسأله از طریق علمی و صحیح و آگاه سازی کودک خود به شدت او را تنبیه و سرزنش می کند و کودک که با این برخورد مواجه می شود به دلیل عذاب وجدان خودکشی می کند را شنیده اید؟چه عاملی باعث این عشق ناموزون گردید؟چه عاملی سبب خودکشی یک طفل معصوم گردید؟آیا جز آن است که اطلاعات جنسی این کودک به طور صحیح و متناسب با سن او پرورش نیافت؟در جامعه ی ایدئولوژیک مذهبی که ایران نیز یکی از انواع آن است،کودک از یک سو با منع جامعه رو به روست و از سوی دیگر انواع محرک های جنسی را در برابر خود می بیند.در این کشاکش بین تحریم های جامعه و محرک های موجود کدامیک غالب خواهد شد؟آیا کودک کم تجربه با انبوهی از سؤالات ناشی از سن خود این توانایی را دارد که به طریق صحیح با این مسایل برخورد کند؟آن هم در جامعه ای که حتی سخن گفتن از این سؤالات نزد پدر ها و مادر ها عصبانیت و حتی برخورد خشن بسیاری از آنها را در پی خواهد داشت.هیچیک از این والدین از خود نمی پرسند که مگر ما نیز با این سؤالات بی پاسخ مواجه نبودیم؟چرا ما نیز راه اسلاف خود را می رویم؟گمان می کنید علت بسیاری از همجنس بازی های ابتدای سن بلوغ در جامعه ی ما چیست؟آیا کودک به دنبال یافتن پاسخ پرسش های خود در خصوص چگونگی عملکرد اندام جنسی خود نیست؟(لازم به ذکر است که در جوامع غرب که ارتباط با جنس مخالف یک ناهنجاری به شمار نمی رود این مسأله به صورت ارتباط با جنس مخالف پدیدار می شود)آیا این کنجکاوی نیست که کودک را به این ورطه می کشاند؟از همه مهمتر به دلیل جدایی پسرها از دختر ها از ابتدای دوران مدرسه و ایجاد یک تابوی ذهنی در ذهن کودکان نسبت به جنس مخالف از سوی جامعه که حتی در کتاب های درسی و روش های آموزشی و پرورشی مدارس نیز نمود می یابد،همواره ذهن پرسشگر پسر یا دختر نو بالغ سرشار از سؤالات مبهم و بی پاسخ نسبت به جنس مخالف است.به دلیل آنکه هیچگونه شناخت و آگاهی در خصوص جنس مخالف به کودک داده نشده است.همواره به کودک یاد داده اند که باید از جنس مخالف اجتناب نماید.همواره به او گفته اند که تماس با جنس مخالف فساد است.همواره به او گفته اند که یک انسان مؤمن و با ایمان نباید حتی به جنس مخالف فکر کند.چنین کودکی آیا در کشمکش شدید روحی و روانی قرار نمی گیرد؟بسیاری از نوجوانان در دوران بلوغ احساس عذاب وجدان را با تمام وجود لمس کرده اند.چرا که از یکسو جامعه آن ها را آنگونه بار آورده بود و از طرفی تمایل به جنس مخالف را در وجود خود احساس می کردند.چرا که کسی نبود به آن ها در خصوص وضعیتشان در آن سن توضیح بدهد،و به دلیل تناقض احساسات و تمایلات خود که مغایر با آنچه بود که تا آنروز جامعه به آن ها آموخته بود خود را انسان فاسد و بی ایمانی می دانستند که مرتکب گناهی نابخشودنی شده است.آیا چنین نبود؟داستان خودکشی کودک تهرانی را مجدداً یاد آوری می کنم.چرا باید اینگونه باشد؟ آیا تمایل جنسی یک تابو و نمایانگر زشتی و پلیدی است؟قطعاً پاسخ منفی است.تمایل جنسی زشتی و پلیدی نیست.زشتی و پلیدی انحراف و سوءاستفاده از میل جنسی است.میل جنسی یک موهبت الهی است.آیا هرگز به این اندیشیده اید که آنچه که در ابتدای امر موجب کشش زن و مرد به سوی هم شده و متعاقب آن سبب پیدایش عشق می شود همین میل جنسی است؟آیا میل جنسی فقط برای تولید مثل است؟خداوند چنین احساس و شور عظیمی را فقط برای تولید مثل در نهاد آدمی قرار داد؟اگر هدف فقط تولید مثل بود خداوند می توانست فرزند آوری را هم همانند سایر واجبات واجب کند.یا اصلاً تولید مثل را به شیوه ای دیگر عملی می ساخت.کارکرد میل جنسی بسیار فراتر از این سخن هاست.این میل سبب ایجاد محبت میشود.این میل دوستی را پدیدار می نماید.این میل انسان را به تکاپو وا می دارد تا در راه کمال خود بکوشد و...
باید این نکته را متذکر شوم که منظور من از میل جنسی تمایل به جنس مخالف است.نه صرفاً رابطه ی فیزیکی موسوم به سکس که اگرچه موضوع بسیار مهمی است،اما چون خارج از بحث ماست از پرداختن به آن خودداری می کنم.
با توجه به مسایل پیش گفته به زعم نگارنده میل جنسی هیچ منافاتی با اخلاق و اخلاق گرایی و ایمان ندارد.بسیاری از انحرافات جنسی ناشی از تلاش برای کتمان این میل از سوی جامعه است.بهترین و مناسب ترین راه برای مقابله با کجروی در جامعه آگاه سازی است،نه پنهان کاری.اگر کودک از ابتدای دوران بلوغ از طریق مراجع رسمی پاسخ سؤالات خود را دریافت کند،دیگر با پدیده هایی مثل همجنس بازی کودکان،استمناءو...در این حد وسیع رو به رو نخواهیم بود.چرا که بسیاری از این اعمال صرفاً از روی کنجکاوی صورت می گیرد.کودکی که تحت نظارت رسمی است و اطلاعات مورد نیاز خود را کسب می کند و اصول اخلاقی را در کنار مسایل جنسی به درستی آموخته،حتی چنانچه در معرض سیل اطلاعات نادرست جنسی قرار بگیرد،به کمک همان مراجع رسمی خواهد توانست خود را از مهلکه ی انحراف سالم به در برد. از طرفی آشنا کردن کودک با مسایل دوران بلوغ کودک را برای پذیرش شرایط جسمی و روحی جدید آماده تر می کند.حتی دیده شده که یک دختر تازه بالغ با مشاهده ی اولین خونریزی ناشی از عادت ماهیانه به دلیل عدم اطلاع از این مسأله،به تصور اینکه دچار یک بیماری است دچار استرس شده و حتی به افسردگی دچار شده است.از طرفی تلاش نو بالغ برای دوستیابی از میان جنس مخالف برای کشف سؤالات خود که چون دور از چشم خانواده ها صورت می گیرد ممکن است به آمیزش های جنسی بیانجامد و مسبب مفاسد بسیاری گردد،مصروف فعالیت های مفید علمی و اجتماعی در دوران تحصیل خواهد شد.سؤال اینجاست که راهکار چیست؟به عقیده ی نگارنده بهترین،اصولی ترین و علمی ترین راه آموزش در نظام آموزش و پرورش است.نظام آموزشی می تواند با مطالعات تخصصی توسط کارشناسان امر،با ایجاد یک چارچوب هماهنگ اما متناسب با موقعیت جغرافیایی و فرهنگی هر منطقه از کشور اقدام به ارائه ی اطلاعات و پاسخگویی به سؤالات کودکان متناسب با سن آنان نماید.مثلاً به یک کودک 8 ساله بایستی بهداشت اندام جنسی را آموزش داد.یک کودک 12 ساله را باید با پیشامد های دوران بلوغ از نظر روحی و روانی آشنا کرد و به همین ترتیب با افزایش سن اطلاعات جامع تر و همراه با جزئیات بیشتر را به آنان آموخت.(بدیهی است که اطلاعاتی که یک نوجوان 18 ساله در خصوص مسایل جنسی می آموزد را نباید به یک کودک 8 یا 12 ساله ارائه کرد.)این مسأله منجر به افزایش ضریب ایمنی جامعه در برابر بیماریهای آمیزشی و عفونی از قبیل ایدز،هپاتیت و...نیز خواهد شد.چرا که چه بخواهیم و چه نخواهیم ارتباطات خارج از نظارت و کنترل در بین بسیاری از نوجوانان وجود دارد.حال اگر چنین نوجوانی در اثر فقدان اطلاعات کافی دچار یک بیماری عفونی مانند ایدز شود آیا هزینه های مادی و معنوی بیشتری را به جامعه تحمیل نمی کند؟راهکار بعدی آموزش خانواده ها ست.این امر در آموزش به موقع و متناسب با سن کودکان نیز بسیار مفید است.چنین خانواده ای با آگاهی کامل و به طور دوستانه خود به ارائه ی اطلاعات مورد نیاز کودک خود اقدام خواهد کرد،حتی اگر کودک به دلیل شرمساری از بیان سؤالات خود اجتناب کند.راهکار سوم ایجاد یک نقش آموزشی برای رسانه است.رسانه ها در ایجاد یک فرهنگ نقش بسزایی ایفا می کنند و می توانند در این زمینه بسیار مثمر ثمر واقع شوند.نقش رسانه در از بین بردن تابوهای غلط در جامعه بسیار پر رنگ است.شاید به خاطر آورید که تا همین چند سال پیش حتی سخن گفتن از مسایل بلوغ یک تابو به شمار می رفت.اما امروزه اطلاعات بسیاری حتی در زمینه ی مسایل مربوط به بیماریها ی تناسلی در رسانه ها ارائه می شود.آخرین نکته ایجاد یک محیط سالم و دوستانه در منزل توسط والدین است.چرا که کودکی که والدین را همراه و پشتیبان خود بداند درصدد دستیابی به پاسخ سؤالات خود از طریق والدین خواهد بود.این مسأله باعث می شود که علاوه بر کنترل هیجانات کودک و ارائه ی پاسخ های مناسب به او،والدین از تغییرات جسمی،عاطفی و خلقی کودک خود نیز مطلع باشند.هیچگاه صحنه ای را که پدر و مادر دختر 13 ساله ای که به دلیل زنا با یک پسر 27 ساله دستگیر شده بود و پدر و مادر که به هیچ عنوان این مسأله را نمی پذیرفتند با مشاهده ی فیلم ضبط شده در گوشی تلفن همراه پسر شوکه شدند از یاد نمی برم.این پدر و مادر بسیار محترم و مذهبی اگر از تغییرات جسمی و روحی کودک خود مطلع بودند و با آموزش صحیح و کنترل اصولی او اقدام به ارائه ی پاسخ سؤالات به حق فرزند خود می کردند هیچگاه شاهد چنین صحنه ای نبودند.اصولاً آیا دوستی یک دختر 13 ساله با یک پسر 27 ساله با 14 سال اختلاف سنی نمی توان کنجکاوی دختر برای تجربه ی رابطه با جنس مخالف دانست؟آیا این مسأله به دلیل همان تابو های جامعه نیست که کودک از ترس رسوایی به روابط پنهانی کشیده شده و چنین پیامدهایی را که تا پایان عمر گریبان او را خواهد گرفت متحمل می شود؟نگارنده معتقد به بی بندوباری نیست.بلکه معتقد به شکستن خط قرمز های غلط است.دختر و پسری که حتی در محیط دانشگاه جرأت یک گفتگوی ساده را ندارند و نگران برخورد ها و بعضاً شایعات پشت سر خود هستند به روابط پنهانی روی می آورند.بدیهی است این روابط بنا به مقتضیات سنی آنان که مستلزم هیجانات و عواطف شدید است منجر به احساسات شدید نسبت به یکدیگر شده و تمامی انرژی طرفین را که باید صرف تحصیل و یادگیری مهارت های اجتماعی شود،صرف روابط عاشقانه ی خارج از نظارت و کنترل می کند که چه بسا به دلیل پنهانی بودن این روابط به نزدیکی جنسی نیز بیانجامد.این مسأله را به خصوص در شهرستان ها بیشتر می توان دید.هم به دلیل کنجکاوی بیشتر مردم در امور یکدیگر و هم به دلیل کوچک بودن محیط که منجر به شناسایی دختر و پسر از سوی آشنایان می شود،بسیاری از قرار ها در محیط های خلوت و بدور از چشم والدین و جامعه گذاشته می شود که میزان بالایی از این روابط نیز منجر به روابط جنسی می گردد.چرا که نوجوان در اوج هیجان است و کنترل آن در یک محیط خلوت کار بسیار مشکلی است.این در حالی است که اگر جامعه پذیرای روابط کنترل شده از سوی پسر و دختر بود،به دلیل نظارت موجود بسیاری از انحرافات از بین می رفت.
همانگونه که گفته شد بسیاری از تابوها به غلط در جامعه ایجاد شده است.اگر این راهکار ها عملی شود،کودکی که میل جنسی او به این طریق پرورش یابد،نه تنها انسان سالم و سرزنده و شادابی خواهد بود،بلکه از بسیاری از انحرافات نیز در امان مانده و خود را نیز به دلیل وجود یک موهبت الهی سرزنش نمی کند.چنین کودکی در آینده نیز کمتر با مشکلات زناشویی مواجه خواهد شد.
آنچه که مسلم است آنکه بسیاری از خط قرمز ها در جامعه ی ما فاقد مبنای شرعی و عقلی و اخلاقی است.نقش دولت در این میان بسیار تأثیرگذار است،اگر متأثر از خط قرمز های فاقد مبنا نباشد.